انقلاب فرهنگی! 


همزمان با آغاز شدن دوره ریاست جمهوری جناب آقای احمدی نژاد یا به قول ابراهیم نبوی آقای الف نون ، بنده هم تصمیم گرفتم در خودم و در اینجا به کمک برادر کامیار که همیشه مزاحمشیم ، دست به یک سری انقلابات فرهنگی بزنم که نتایجش رو هم اکنون مشاهده میکنید و این انقلاب فرهنگی شهر سوخته ای هم به دو تحول عمده ختم میشه :1- حذف لینکدونی 2- حذف سیستم نظرخواهی
حذف لینکدونی: با توجه به اینکه خیلی از این وبلاگهایی که در این لینکدونی هستند ، شناخته شده و مشهورند ، بودن یا نبودن لینکشون در این کنار نه چیزی به شهرتشون اضافه میکنه و نه کم میکنه و نه به ارزش مطالب اونها اضافه میکنه و نه چیزی ازشون کم میکنه ، خیلی های دیگه هم که شناخته شده و مشهور نیستند و شناخته هم نخواهند شد و صرفا بر اساس سلیقه من این گوشه جا خوش کردن ، بنابر این اگر این لینکدونی مرجعی برای من هست ، فکر میکنم دیگه بهش نیازی ندارم چون اون وبلاگهایی رو که میخونم و از خوندنشون لذت میبرم در حافظه من ثبت شده و هر وقت حضور داشته باشم بهشون سر میزنم ، اونهایی رو هم که نمیخونم مسلما دیگه به آدرسشون هم احتیاجی ندارم ، اگر هم که این اینکدونی مرجعی برای شما محسوب میشه ، فکر میکنم مجموعه کامل و مناسبی نباشه چون لینکدونی های بسیار پربار تر و بهتری در اینترنت موجود هست که پیدا کردنش هم چندان سخت نیست ، فقط چند تا کلیک ناقابل تمام زحمتش هست ، پس بر اساس این حرفهایی که زدم لینکدونی حذف میشه و هرکسی هم که دوست داشت میتونه لینک من رو از تو وبلاگش حذف کنه و بنده هم سر سوزنی از این کار ناراحت نخواهم شد که هیچ ، کلی هم براش دعا میکنم ( مخصوصا دوستانی که هنوز آدرس پرشین بلاگ من رو در لینکدونیشون دارن!)
حذف سیستم نظر خواهی : در کل کسانی که وبلاگ میخونن به دو دسته تقسیم میشن، یا خودشون وبلاگ دارن یا ندارن ! اونهایی که وبلاگ یا سایت ندارن ، معمولا میان مطالبت رو میخونن ، استفاده مورد نظر رو از مطالبت میکنن و بعد هم گریان یا خندان سرشون رو میندازن پایین و میرن و هیچ نظری هم در قسمت نظر خواهی نمیگذارند که البته این افراد به نظرم مطالب رو موشکافانه تر و دقیق تر میخونن ، اونهایی هم که وبلاگ دارن ، اکثرا برای مشتری جمع کردن برای مطالب خودشون میان یه نظری میدن یا اینکه بعضا و تک و توک ، مثل گروه اول از مطالبت استفاده میکنن و برای قدر دانی یک نظری هم از خودشون در میکنن!
خیلی وقت هست که دارم روی مضمون این مطالبی که در نظر خواهی ها عنوان میشه و عنوان میکنم فکر میکنم و در نتیجه تونستم نظرات رو به سه بخش تقسیم کنم
الف : کامنتها یا نظرات تعریفی ، تشویقی : در این قبیل نظرات با توجه به لذتی که مخاطب یا خواننده از نوشته برده و مضمون مطالب در راستای تفکرش بوده ، از شخص نویسنده تعریف یا تمجید میشه ، برای مثال به این کامنتها توجه کنید : 1- خیلی باحال بود ، دستت طلا ، فکرت بلا ! 2- ترکیدم از خنده ، دمت گرم شیپورچی ! 3- تو فوق العاده مینویسی شاهکار قرن 21 ، قلمت همیشه روان 4- خیلی زیبا بود ، اشکم در آمد 5 – خیلی میفهمی ، تو خدایی به مولا! و .....
خوندن این نظرات باعث میشه جیگرت حال بیاد ، خیال میکنی خر مهمی هستی و به نوعی حس خودخواهی آدم رو ارضا میکنه ، در کوتاه مدت باعث افزایش اعتماد به نفس و خلق آثار بهتر از طرف نویسنده و در دراز مدت باعث اضمحلال فکری نویسنده و وابسته شدن به این قبیل نظرات و فلج شدن قلم و فکر پویای نویسنده خواهد شد

ب- کامنتها یا نظرات انتقادی یا توهین آمیز: در این قبیل نظرات ، خواننده یا مخاطب ، تو یا مطلبت رو مستقیما هدف میگیره و روی مخت تک چرخ میزنه که بعضی اوقات این انتقاد میتونه سازنده و تغییر دهنده هم باشه ، برای مثال به این نظرات توجه کنید : 1- بزغاله کوهی از تو بیشتر میفهمه 2- برو چهار تا کتاب بخون بعد بیا زر زر کن 3- این حرف تو درست نیست چون از لحاظ روان شناسی بالینی وقتی پشم گوسفند فر بخوره باید گلت بشه نه اینکه چیده بشه ، پس من با تو مخالفم و طرفدار گلت کردن حرارتی هستم ! 4 – لامصب چرا اینقدر طولانی مینویسی ، چشمام در گرفت و......
خوندن این نظرات باعث ناراحتی و ضد حال خوردن نویسنده میشه و در دراز مدت باعث ترسانده شدن نویسنده از نوشتن میشه و مثل حالت اول قلم و فکر نویسنده به بند کشیده میشود

ج- کامنت ها و نظرات همینجوری : در این قبیل نظرات ، شیوه کار به این شکل هست که مخاطب یا خواننده پس از خوندن تمام یا قسمتی از مطلب ، در همون راستا یا در غیر همون راستا صرفا یه نظری میده که داده باشه ! برای مثال ما میاییم مینویسیم : کوههای سبلان وقتی پوشیده از برفند خیلی زیبا و شکوهمندند و پارسال که من آنجا را دیدم از عظمتش گرخیدم !
و اما نظراتی که در این بخش داده میشه : 1 – لامصب برفش خیلی یخه ! 2- من هر وقت با مامی اینا میرم اونجا یاد کوههای آلپ می افتم 3- اتفاقا پارسال منم اونجا بودم ، منو ندیدی ، آخه من رو برفا لیز خوردم گوله شدم افتادم تو حوض نقاشی ! 4- تا وقتی این آخوندای پدرسگ سر کارن وضعیت این کوهها همین شکلی باقی خواهد ماند! و.....
خوندن این نظرات هم که معلوم هست با آدم چیکار میکنه ، یا باعث میشه از ته دل به جفنگیات طرف بخندی یا باعث میشه به شدت از نوشتن پشیمان بشی که خود من هم معمولا در وبلاگ دوستان از همین نوع نظرات جفنگ استفاده میکنم

پس با توجه به مطالب گفته شده ، تصمیم گرفتم که فعلا سیستم نظر خواهی ها رو حذف کنم که شاید از نظر بعضی ها این کار به نوعی تبدیل شدن به متکلم الوحده شدن و ایجاد دیکتاتوری عقیدتی هست که بنده با این نظر مخالفم ، چون اولا اینجا رو یک حوزه عمومی و جمعی نمیدونم و اینجا رو کاملا مثل خونه و اتاقم یک حوزه شخصی قلمداد میکنم که صرفا در برگیرنده نظرات و افکار من در حوزه اجتماعی و شخصی خودم هست و هرکسی با ورود به حریم شخصی من و مهمان شدن در اینجا و با توجه به سلیقه اش میتونه از مطالب استفاده کنه یا نکنه !
دوما حذف سیستم نظر خواهی به معنای قطع ارتباط با مخاطب و خفه کردن صدای مخالف نیست چون ایمیل من موجود هست و بنده هم شرافتمندانه به هر انتقادی که به نوع تفکر یا سبک نگارش من بشه پاسخ خواهم داد که با توجه به چیزی که من میبینم تعداد چنین افراد شجاعی هم از تعداد انگشتان یک دست کمتر هست
سوما اگر هم این حرکت خودخواهانه باشه من این نوع خودخواهی رو به خودخواهی احمقانه نوع اول که باعث به ابتذال کشیده شدن نویسنده میشه ترجیح میدم ، پس نظرات قسمت الف به قسمت ب درررر، نظرات قسمت سوم هم به صفرش ده بر یک!
----------------------------------------------------------------
پانوشت 1: چه بسا دریاهای آزادی که اسیر رودند و چشم انتظار آسمان و غرق در دلشوره از خشکی جان و چه خوشا دریاچه هایی کوچک و محصور ، در قله هایی بلند ، که آزادند از آسمان و زمین و روشن دل از صفای درون
فردریش نیچه
----------------------------------------------------------------
پانوشت 2 :شقايق گلم خوش اومدی ، اين مدت بدون حضور گرم تو خيلی سخت گذشت:*


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Weblog Commenting by HaloScan.com