جان برآمد و كام هنوز برنيامد! 


عجالتا ما بز اورديم،گاومون هم زاييده دوقلو(اونم از نوع افسانه ايش!)خان هفتم هم بود،خان هفتمهاي زمان پدريزرگ فقيدمون رستم،اين غولهاي امروزي كه پاك ابروي ادم رو جلوي دوست و رفيق و ساير وابستگان ميريزن به طريقي كه با قاشق چايخوري و دستمال كاغذي هم نميشه جمع كرد،ما رو پاك زا به راه كرده و شايد هم پا به ماه!
هرچي ميگم جناب غول محترم خان هفتم،يا بلند شو و بزن شل و پلمون كن يا بزار من قبرت كنم تموم بشه،تو كتش نميره كه نميره،پشت دايره وايستاده ميگه حالا چه عجله اي،اي كيو سان زنگ تفريحه!مثل اين سريالهاي ايراني شده به مولا كه هي كش مياد و رو اعصاب ادم دوره سه فرمونه ميزنه
20 روزه بست نشستم تو خونه،در حالي كه از 24 ساعت 23 ساعتش رو ميخوابم براي اينكه تو شرايط ارماني باقي بمونم و همچنان هم در كف يك احضاريه كوفتي مونديم،كارمون از دعا گذشته،كسي جادو جمبلي بلده بخونه،رمل و استرلابي بلده بندازه، بياد ما اينارو هم امتحان كنيم،بلكه جواب داد و خرمون از تو گل در بياد بره پي زندگيش
ميگن يه روز دوست غضنفر مياد خونه ميبينه غضنفر داره گريه ميكنه،ميپرسه غضنفر چرا گريه ميكني؟!غضنفر ميگه مامانم ديشب رفت رو پشت بوم و افتاد....دوستش ميپرسه افتاد مرد؟!غضنفر ميگه نه،افتادرو كولر...دوستش ميپرسه مرد؟!غضنفر ميگه نه،كولر شكست مامانم افتاد رو سقف....دوستش ميپرسه مرد؟!غضنفر ميگه نه سقف خراب شد مامانم افتاد تو خونه....دوستش ميپرسه مرد؟!غضنفر ميگه نه بابا،ديديم اينجوري پيش بره تمام خونه رو خراب ميكنه خودمون با تفنگ زديم كشتيمش!
شده قضيه من،حالا من كه جايي رو خراب نكردم ولي بيشتر از خودم اطرافيانم طاقتشون طاق شده و امروز و فرداست كه ديدي گرفتن ما رو با تفنگ و ساطور و ساير الات(بي ادب!)قتاله زدن كشتن،فعلا كه زنده ام و كماكان نشستم تو خونه و اهنگ صبر ايوب و سپيده دم جواد يساري رو گوش ميدم!
حيف كه به دلايل امنيتي و غير امنيتي فعلا نميتونم بگم دارم چه غلطي ميكنم،مثل سازمان سيا يه چند وقت ديگه كه اطلاعات سوخت براتون منتشر ميكنم(بابا اطلاعات، بابا انتشارات)
راستي نميدونين چه مزه اي داره بعد از 20 روز ادم بياد به خودش اينترنت تزريق كنه و كلي ايميل و افلاين و كامنت رو با هم و يه جا قورت بده و حالش رو ببره،لازم به ذكر هست از كليه دوستاني كه محبت داشتن و دعا كردن و ارزو كردن و نگران شدن و تاج گل فرستادن و اگهي ترحيم دادن و تلگراف زدن و تلفن كردن و كلي مارو مرام كش و معرفت كش و صفا كش و ...كش(باز جو گرفتش بي ادب شد!)كردن كمال تشكر و سپاس رو دارم و كلي مزيد امتنانشون هستم!اميدوارم از خجالتشون در بيام
و اما در راستاي اينكه به شب يلدا اينا و سال نو ميلادي نزديك ميشيم و شايد باز تا اون موقع سر و كله من پيدا نشه،پيشا پيش و پسا پيش(بر وزن پسا مدرن!) به تمام دوستان و عزيزان فرا رسيدن اين وقايع رو تبريك ميگم و همچنين از مقم عظماي ولايت هم عاجزانه تقاضا دارم كه براي سال نو ميلادي كه سال كفار هست يك نامي انتخاب كنن بلكه اونها هممثل ما فيضش رو ببرن و به راه راست هدايت بشن و در راه عدالت و استقلال و ازادي و جمهوري اسلامي گام بردارن...مع التوفيق
----------------------------------------------------------------------
دو محكوم به مرگ
از ميان ميله هاي زندان
به بيرون نگاه كردند
يكي گل و لاي ديد و ديگري ستاره ها را
انكه گل و لاي را ديد،ميگريست
و انكه ستاره ها را ديد
زمزمه ميكرد
ما مي مانيم!


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Weblog Commenting by HaloScan.com