یاغینامهباور کنیم 
	 
        
       
      حرف آراممان نمی کند وقتی در به در پی کسی می گردیم یا گوشی تلفن را بر می داریم و حرکات دست هامان تند تر می شود حرف آراممان نمی کند مگر پیش از خواب وقتی سخت بخندیم و روز را فراموش کنیم یا گریه کنیم تا به خواب رویم. قدیما  January 2004 February 2004 June 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 April 2006 June 2006 July 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 February 2007 March 2007  | 
    
     
    
    
    
      عجالتا ما بز اورديم،گاومون هم زاييده دوقلو(اونم از نوع افسانه ايش!)خان هفتم هم بود،خان هفتمهاي زمان پدريزرگ فقيدمون رستم،اين غولهاي امروزي كه پاك ابروي ادم رو جلوي دوست و رفيق و ساير وابستگان ميريزن به طريقي كه با قاشق چايخوري و دستمال كاغذي هم نميشه جمع كرد،ما رو پاك زا به راه كرده و شايد هم پا به ماه! 
    هرچي ميگم جناب غول محترم خان هفتم،يا بلند شو و بزن شل و پلمون كن يا بزار من قبرت كنم تموم بشه،تو كتش نميره كه نميره،پشت دايره وايستاده ميگه حالا چه عجله اي،اي كيو سان زنگ تفريحه!مثل اين سريالهاي ايراني شده به مولا كه هي كش مياد و رو اعصاب ادم دوره سه فرمونه ميزنه 20 روزه بست نشستم تو خونه،در حالي كه از 24 ساعت 23 ساعتش رو ميخوابم براي اينكه تو شرايط ارماني باقي بمونم و همچنان هم در كف يك احضاريه كوفتي مونديم،كارمون از دعا گذشته،كسي جادو جمبلي بلده بخونه،رمل و استرلابي بلده بندازه، بياد ما اينارو هم امتحان كنيم،بلكه جواب داد و خرمون از تو گل در بياد بره پي زندگيش ميگن يه روز دوست غضنفر مياد خونه ميبينه غضنفر داره گريه ميكنه،ميپرسه غضنفر چرا گريه ميكني؟!غضنفر ميگه مامانم ديشب رفت رو پشت بوم و افتاد....دوستش ميپرسه افتاد مرد؟!غضنفر ميگه نه،افتادرو كولر...دوستش ميپرسه مرد؟!غضنفر ميگه نه،كولر شكست مامانم افتاد رو سقف....دوستش ميپرسه مرد؟!غضنفر ميگه نه سقف خراب شد مامانم افتاد تو خونه....دوستش ميپرسه مرد؟!غضنفر ميگه نه بابا،ديديم اينجوري پيش بره تمام خونه رو خراب ميكنه خودمون با تفنگ زديم كشتيمش! شده قضيه من،حالا من كه جايي رو خراب نكردم ولي بيشتر از خودم اطرافيانم طاقتشون طاق شده و امروز و فرداست كه ديدي گرفتن ما رو با تفنگ و ساطور و ساير الات(بي ادب!)قتاله زدن كشتن،فعلا كه زنده ام و كماكان نشستم تو خونه و اهنگ صبر ايوب و سپيده دم جواد يساري رو گوش ميدم! حيف كه به دلايل امنيتي و غير امنيتي فعلا نميتونم بگم دارم چه غلطي ميكنم،مثل سازمان سيا يه چند وقت ديگه كه اطلاعات سوخت براتون منتشر ميكنم(بابا اطلاعات، بابا انتشارات) راستي نميدونين چه مزه اي داره بعد از 20 روز ادم بياد به خودش اينترنت تزريق كنه و كلي ايميل و افلاين و كامنت رو با هم و يه جا قورت بده و حالش رو ببره،لازم به ذكر هست از كليه دوستاني كه محبت داشتن و دعا كردن و ارزو كردن و نگران شدن و تاج گل فرستادن و اگهي ترحيم دادن و تلگراف زدن و تلفن كردن و كلي مارو مرام كش و معرفت كش و صفا كش و ...كش(باز جو گرفتش بي ادب شد!)كردن كمال تشكر و سپاس رو دارم و كلي مزيد امتنانشون هستم!اميدوارم از خجالتشون در بيام و اما در راستاي اينكه به شب يلدا اينا و سال نو ميلادي نزديك ميشيم و شايد باز تا اون موقع سر و كله من پيدا نشه،پيشا پيش و پسا پيش(بر وزن پسا مدرن!) به تمام دوستان و عزيزان فرا رسيدن اين وقايع رو تبريك ميگم و همچنين از مقم عظماي ولايت هم عاجزانه تقاضا دارم كه براي سال نو ميلادي كه سال كفار هست يك نامي انتخاب كنن بلكه اونها هممثل ما فيضش رو ببرن و به راه راست هدايت بشن و در راه عدالت و استقلال و ازادي و جمهوري اسلامي گام بردارن...مع التوفيق ---------------------------------------------------------------------- دو محكوم به مرگ از ميان ميله هاي زندان به بيرون نگاه كردند يكي گل و لاي ديد و ديگري ستاره ها را انكه گل و لاي را ديد،ميگريست و انكه ستاره ها را ديد زمزمه ميكرد ما مي مانيم!  |