یاغینامهباور کنیم 
	 
        
       
      حرف آراممان نمی کند وقتی در به در پی کسی می گردیم یا گوشی تلفن را بر می داریم و حرکات دست هامان تند تر می شود حرف آراممان نمی کند مگر پیش از خواب وقتی سخت بخندیم و روز را فراموش کنیم یا گریه کنیم تا به خواب رویم. قدیما  January 2004 February 2004 June 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 April 2006 June 2006 July 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 February 2007 March 2007  | 
    
     
    
    
    
      در طی روزهای اینده بالاخره قراره کار من یکسره بشه,یا کارم درست میشه و نتیجه ماهها زجر کشیدنم رو میبینم یا اینکه حسابی بد میارم و چپه میشم و میرم تو خاک,جدی جدی دارم میرم به پله های اخر و ملاقات خدا!این دیگه خان هفتم هست,برای یک بار هم شده میخوام ایندفعه وارد خان هفتم بشم,نتیجه اش برام دیگه مهم نیست ,فقط میخوام برم داخلش,امیدوارم نوه رستم بودن اینجا به دردم بخوره و زنده و پیروز بیام بیرون 
    به هر حال امیدوارم ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم بدن و من جفتک شانسی بیارم و کارم درست بشه از همه دوستان میخوام که برام ارزو و دعاهای خوب بکنن که در وزن کشی مسابقات قبول بشم و مهرم به دلشون بشینه و من افقی نشم و همه دشمنان و نارفقیان هم میتونن تا دلشون میخواد نفرین بکنن که کارم گیر کنه,اخرش معلوم میشه دوستانمون بیشترن یا دشمنان قسم خورده! در هر دو صورت, اگر زنده موندم تمام ماجرایی که در این مدت بر من رفت رو براتون میگم منتهی در این 10 روز اینده اصلا توان و حس و حال نوشتن و حتی فکر کردن و خوندن هم ندارم,همینارو هم به زور دارم مینویسم,تا اطلاع ثانوی هم در شبکه موجود نمیباشم هیچ رقمه! هنوز هم یه عالمه حرف دارم,یه عالمه نوشته و داستان دارم که اینجا نگذاشتمشون,دوست دارم که برگردم و باز هم تا جون دارم بنویسم و نوشته های زیباتون رو بخونم,اما اگر زنده نموندیم امیدوارم هرکسی بدی از ما دیده ببخشه و حلالمون کنه...دوستتون دارم و بدرود نه! نیازی نیست پستچی را به دردسر بیاندازیم حتی به دستگاه عجیب و غریب تلفن هم نیازی نیست کافی است هرکدام در گوشه ای کنار پنجره بنشینیم ابرها و بادها بوسه ها و سلام ها را جابجا میکنند  |