یاغینامهباور کنیم 
	 
        
       
      حرف آراممان نمی کند وقتی در به در پی کسی می گردیم یا گوشی تلفن را بر می داریم و حرکات دست هامان تند تر می شود حرف آراممان نمی کند مگر پیش از خواب وقتی سخت بخندیم و روز را فراموش کنیم یا گریه کنیم تا به خواب رویم. قدیما  January 2004 February 2004 June 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 April 2006 June 2006 July 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 February 2007 March 2007  | 
    
     
    
    
    
      حسين شريعتمداري مدير مسئول روزنامه كيهان معروف به حسين قصاب چند روز قبل تو روزنا مه اش نوشته بود: اين حسين رضا زاده نبود كه وزنه را بلند كرد!اين حضرت ابوالفضل بود! 
    خوب براي من يكي كلي باعث خرسندي و روشنايي شد كه از گمراهي و ناداني بيرون امدم و فهميدم اين حسين رضا زاده ملعون در طي يكسال يا بهتر بگم چند سال گذشته هيچ كار خاصي انجام نداده و پي عيش و نوش و ماه عسل! بوده و اصلا صندوق عقبش رو كه پاره نكرده! تنها كاري كه كرده اين بوده كه در طي اين سالها به رمز صدا كردن حضرت ابوالفضل پي برده و از اين قدرت جادويي سو استفاده كرده، در همين راستا سري ميزنيم به عرش الهي در روز مسابقه حسين رضا زاده تا ببينيم چه خبر بوده و چه اتفاقي افتاده كه حسين شريعتمداري رو استحاله كرده.... خدا در حالي كه به همراه ائمه اطهار در دفتر كارش ميزگردي ترتيب داده شروع به صحبت ميكنه: اقايان التفات داريد كه 12 روز از المپيك گذشته و اين كشور اسلامي ايران هنوز نتوانسته يك مدال كسب كند در حالي كه تمام كشورهاي كفرمدال ها را درو كرده اند و اين براي اعتبار ما اصلا مناسب نيست،بايد كاري صورت دهيم! علي معروف به علی ذوالفقار با عصبانيت در جواب خدا ميگه:قربان،هرچي ميكشند حقشان است،يادتان رفته ان خسرو پرويز پفيوز را كه چگونه ما را سكه يك پول كرد و جواب دعوتنامه ما را با بي ادبي و گستاخي داد؟!اين ملت بي ادب و گستاخ بايد ادب شوند،به مولا حقشان است! خدا با حالتي گرفته:اي بابا،علي جان بي خيال،ان خسرو پرويز كه هزار كفن پوسانده و فكر ميكنم اين ملت هم به اندازه كافي تقاص پس داده و به قدر كافي غرور و عزتشان را به لجن كشيده ايم و به گمانمان ادب شده اند،در حال حاضر موقعيت بسيار استراتژيك است!ديگر دور و زمانه عوض شده،ميترسم اينها از ان طرف به دامن شيطان بيافتند با اين سخت گيريهاي ما،از همه اينها كه بگذريم اين مادر مرده ها كه هر ساله كلي براي شما مراسم دارند و در اين بلبشو پايگاه محكمي براي شما به حساب مي ايند حسن معروف به حسن سازش با لبخند رو به خدا ميكنه:البته اعلي حضرت، پدر منظور بدي نداشتند،فقط خواستند ياد اوري كرده باشند كه انها هنوز عجم اند و حفظ فاصله با انها لازم است!وگرنه ما دربست چاكريم تو راهي هم سوار نميكنيم،فقط لطف حضرت عالي كم نشود ،ميدانيد كه زندگي خرج دارد ديگر! خدا در حالي كه قهقهه بلندي ميزنه:اي پدر سوخته ها!پس بگو مشكلتان چيست!باشد،باشد،چندتا شهرام الجزايري حواله تان ميكنيم كه راضي باشيد حسين معروف به حسين بي كله كه طراح تمام حملات نظامي هست شروع به صحبت ميكنه:خوب قربان بفرماييد سوژه چيست ؟! خدا كماكان در حال قهقهه زدن:چيه پدر سوخته خيلي مشتاقي،نكند باز ميخواهي راه بيفتي بروي و حمام خون را بياندازي(صداي خنده حاضرين)نه جانم قضيه از اين قرار هست كه تا چند ساعت ديگر فردي به نام حسين رضا زاده مسابقه دارد و.... در اين موقع همهمه اي بين ائمه رخ ميده،ابولفضل معروف به ابوال پيله به حالت سينه خيز از اتاق فرار ميكنه و هچنين حسين ميپره وسط حرف خدا و ميگه:قربان،اين مرتيكه بيلمز نياز به معرفي ندارد،جميعا ميشناسيمش،با عرض شرمندگي اين كار از عهده ما خارج است،بالا غيرتا ايندفعه را بيخيال ما شويد خدا با حالت تعجب:چرا؟!ديگر چه مشكلي هست؟! حسين با ناراحتي:اعلي حضرت ،اخر اين مردك رحم و مروت سرش نميشود،همين جوري هي ميگويد به هالتر وزنه ببندند و بعد هم يكي از مارا صدا ميزند كه هالتر را بلند كنيم،به جان اقدس همايوني قسم براي هيچكداممان كمر نگذاشته!همين ابوالفضل را نگاه كنيد،طفلي پايه ثابت وزنه زدنهاي اين اقاست،بعد دست هم كه ندارد مجبور است با شانه و گردن هالتر را بلند كند،بيچاره چند سالي هست كه شديدا ديكس!كمر گرفته،خودتان ملاحظه كنيدبيچاره را... يكدفعه همه متوجه ميشوند كه ابوالفضل نيست و دو در كرده،خدا با دستپاچگي ميپرسه:حالا چه كار كنيم؟!نكند امشب ابرويمان برود؟! حسن در حالي كه بلند بلند ميخنده:خيالتان راحت قربان،معلوم نيست كدام تخم جني روش صدا كردن و رمز دقيق احضار ابوالفضل را به اين رضا زاده اموزش داده كه ابوال بيچاره را در عرض سه سوت ميكشد پاي وزنه،نگران نباشيد اين ابوال فهميده امشب گاوش زاييده رفته دوپينگي چيزي انجام بدهد بلكه كمي از دردش كاسته شود! خدا با حيرت:اين رمز صدا كردن باز چه صيغه ايست كه خودمان بلد نيستيم!مگر چگونه صدا ميزند؟! خدا در حالتهاي مختلف شروع به صدا زدن ابوالفضل ميكنه بلكه بتونه رمزش رو پيدا كنه: يا ابالفضل،يا ابوالفضل،ياااابولفضضل،يا ابيل فاضل،يا... خدا هر كاري ميكنه نميتونه موفق بشه و در همين لحظات حسين رضا زاده، ابوالفضل رو صدا ميكنه و ابوالفضل بيچاره در حالي كه شونه ها و گردنش رو گذاشته زير هالتر و بلند ميكنه با چشمهايي گريون زير لب زمزمه ميكنه:اين چه بدبختي من دارم،به اسمه منه به كام اين مرتيكه غول بيابوني،من اگه از اين كارا بلد بودم كه ديوانه نبودم بزارم جفت دستم رو نفله كنن،اين چه سرنوشتيه،چه مصيبتيه..... بعد از اون ماجرا،حسین شريعتمداري كه قضيه رو فهميده بود،دچار استحاله و وجدان درد شد و پرده از حقيقت برداشت و به همه گفت كه كار ابوالفضل بوده بلكه كمي از درد كمر ابوالفضل كاسته بشه و باعث شادي روح اون مرحوم بشه،در همين راستا من هم با بيت رهبري تماس گرفتم و جريان رو بطور كامل شرح دادم و اونها هم از طرف رهبر پيامي به اين مضمون دادن كه اينجا بگذارم:ابوالفضل عزيز،از اينكه دل ميليونها ايراني را شاد كردي از تو متشكرم،ببخشيد كه اول به اشتباه فكر كرديم كار حسين رضا زاده ايناست......سيد علي خامنه ای ۱۰/۶/۸۳ ------------------------------------------------------------  |