یاغینامهباور کنیم 
	 
        
       
      حرف آراممان نمی کند وقتی در به در پی کسی می گردیم یا گوشی تلفن را بر می داریم و حرکات دست هامان تند تر می شود حرف آراممان نمی کند مگر پیش از خواب وقتی سخت بخندیم و روز را فراموش کنیم یا گریه کنیم تا به خواب رویم. قدیما  January 2004 February 2004 June 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 April 2006 June 2006 July 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 February 2007 March 2007  | 
    
     
    
    
    
      از اونجايي كه ما ايرانيها خيلي احساس تيز بازي و زرنگي داريم و كلي احساس مچ گيري در ما فوران ميكنه همه رفتيم يه دزدگير تلفن گرفتيم!ديگه حالا هر جا زنگ ميزني اگه اشنا باشي كه طرف تا گوشي رو برميداره هنوز حرف نزدي ميگه سلام اقاي فلاني(يعني ما خيلي تيزيم حواست باشه!)اگه هم كه غريبه باشي بايد يه 100 تا زنگ بخوره تا طرف تمام دفترچه تلفنش رو چك كنه و اطمينان حاصل كنه اشنا نيستي!واساسا ما ايرانيها هم كه اصلا اهل كم اوردن نيستيم!!!چرا؟؟!الان براتون ميگم !!! 
    سر ظهر خونه همه خواب بودن و منم داشتم تو اتاقم تلويزيون نگاه ميكردم كه يدفعه تلفن زنگ زد سريع پريدم گوشي رو برداشتم تا بقيه بيدار نشن...الو بفرماييد....الو.....نخير هيچ صدايي نيامد و گوشي رو قطع كرد ...خوب ما هم ديگه كلي احساس مچ گيري بهمون دست داد سريع نگاه كردم ببينم كي زنگ زده و شمارشو گرفتم اما تا گوشي رو برداشت قطع كردم كه بفهمه اره ما هم دزدگير داريم!و بعد هم خرامان خرامان برگشتيم تو اتاق و لبخندي حاكي از رضايت رو لبمون بود كه بابا تو ديگه هستي چقدر زرنگي هنوز باسن مبارك رو بر زمين نگذاشته بودم كه دوباره تلفن زنگ خورد باز بدو بدو خودم رو رسوندم به تلفن...الو بفرماييد....الو...چرا ساكتي...الو...دوباره قطع كرد ايندفعه سريع شماره رو گرفتم يه بادي انداختم تو گلو تا گوشي رو برداشت گفتم الو سلام ...الو...(اي بابا خونه خودش هم صحبت نميكنه)....الو...تق قطع كرد...(كم كم داشتم به اين نتيجه ميرسيدم كه از كر و لال خونه مزاحم داريم)ايندفعه شماره رو سريعتر گرفتم...يك زنگ...دو زنگ...سه زنگ...چهار زنگ... و تا اون طرف گوشي رو برداشت گفتم الو كره خر مرض داري سر ظهر زنگ ميزني حرف نميزني ....يكدفعه يه زن مسني صداش در امد كه چكار داري اقا چرا سر ظهر زنگ زدي فحش ميدي واي داد و اي هوار كه چرا مزاحم شدي شمارت هم افتاده اينم شمارت هست..........(اي د بيا طلبكار هم شد)...خانوم شما الان زنگ زدين نه من!..........خانوم مسن:.من كه خواب بودم الان با زنگ شما بيدار شدم!!......جعفر مادر بيا ببين اين مرتيكه چي ميگه!!...يه پسره گوشي رو گرفت بله اقا چي ميگي گفتم والا شما زنگ زدي من چي ميگم؟!!...نخير اقا ما زنگ نزديم شما هستيد كه زنگ ميزنيد شمارتون هم اينه........ساعت 8 صبح هم زنگ زدين مزاحم شدين....من:اي اقا ما اصلا ديشب خونه نبوديم 2 ساعت بيشتر نيست امديم چرا حرف مفت ميزني....اقا جعفر:حرف مفت قيافته مرتيكه زنگ ميزني مزاحم ميشي ضر زيادي هم ميزني.......من ديدم اوضاع اينجوريه داريم طلبكارهم ميشيم گفتم اقا حق با شماست حتما خط رو خط شما ببخشيد جعفر اقا!!خداحافظ ! چند روز بعد...بابا: راستی اين دکمه ای که معلوم ميکرد کی زنگ زده کدوم بابا جان؟من: بابا جان کار ما نيست شناسايی گل سرخ! کار ما شايد اينست که در افسون گل سرخ شناور باشيم!!!!  |