ميفهمين يا با چوب حليتون كنم؟! 


میشه از چند قرن قبل و چند سال قبل شروع کرد اما فکر کنم مثنوی هفتاد من کاغذ بشه ...از همین چند روز قبل میگم دورتر نمیرم ضابلو هست.. چند هفته قبل یه انسان تو کشورمون مرد نمیدونم چرا سرش رو زده بود به جایی تا سکته مغزی کنه و بمیره بعدش الکی شلوغش کردن و سر صدا راه انذاختن که کشتنش...بعد ش عمو حاجی امامی کاشانی تو نماز جمعه گفت :چرا اینقدر مسله ای به این کوچیکی رو بزرگ میکنید!به هر حال از این اتفاقها میفته و نباید مسائل به این سادگی رو بزرگ کرد!!!..........چند روز قبل دو تا از نماینده های مجلس توی خود مجلس دنبال هم کردن و بالاخره یه جای خلوت همدیگرو گیر اوردن(تو مایه های زنگ اخر وایستا)و حسابی با مشت و لگد از خجالت هم درامدن چون مخالف هم بودن و حرف هم رو نمیفهمیدن در اخر هم در قرن گفتگوی تمدنها با کاشتن جند بادمجون و سیب زمینی تمام مشکلات خودشون و مارو حل کردن!!فرداش هم رهبر عزیزمون در یک سخنرانی گفتند: به هر حال از این اختلافها واین بحث و جدلها بیش میاد عیبی نیست که نمایندگان با هم اختلاف و دعوا میکنند(احتمالا ایندفعه راستیه خوب زده!)ولی بهتر هست که بعد از هر اختلافی و اتفاقی دوباره دوستانه و برادرانه در کنار هم باشند ! و بنشینند و برای سربلندی نظام و مردم تلاش کنند(یه چیزی تو مایه های دعوا نمک زندگیه به فکر بچه ها باشید)
اینها همون عزیزان نسل اول و دومی هستن که با مرگ بر فلان و فلان و زدن و بستن و کشتن برای ما انقلابی توام با ازادی!رفاه!امنیت!وعشق!به ارمغان اوردن و امروز هم با تلاشهای شبانه روزیشون و دلسوزیهاشون فقط به فکر ما هستند!!!فقط نمیدونم چرا به ما به اصطلاح نسل سومی ها میگن شما همه یاغی و خشونت طلب و اشوبگر هستید مگر ما تو ایینه چی میتونیم ببینیم جز خودمون!!
کاش میشد فرهنگ باید و نباید و خشونت و برتری جویی از زندگی تمام ما انسانها رخت بر میبست و گم میشد از زمانی که خودم رو به یاد میارم هر وققت کسی بهم میگفت کاری یا سخنی رو باید انجام بدی و گوش بدی یا عمل و سخنش بوی اجبار میداد هر چند اون سخن یا عمل حقیقت باشه از انجام و گوش دادن سر باز زدم تا زمانی که حقیقت رو لمس نمیکردم(از دید خودم)تلاشی برای انجامش نکردم چون از زندگی گوسفند بار خوشم نیامده و نمیاد (دروغ نگیم با این سفتی و سختی بارها هم گوسفند شدیم)برای همین هم خیلی جاها از دید بقیه لطمه خوردم و کارم حماقت حساب شده وبیشتر جاها هم یاغی لقب گرفتم(بابا زاپاتا. . بابا.میرزا کوچک خان..تویی به مولا!!)فرهنگ خشونت و باید و نباید به راحتی بر زندگی همه ما انسانها سایه انداخته و همه چیز رو میخواهیم با زور و خشونت و باید و نباید بهم حالی کنیم (همون زور چپون خودمون)اینم به خاطر همونه که همه میخوایم یه سر و گردن بالاتر باشیم و فرمان برونیم!!وقتی به قرنها و سالهای دورتر نگاه میکنم میبینم هر جا فرهنگ و سخن و عملی با خشونت و باید نباید جا افتاد در اخر هم با خشونت و باید نباید کنار رفت!همین رضا خان جان امد گفت باید چادر سرتون نکنید وکلاه بزارید و هزاران نفر رو زد و بست و کشت بعدش دوباره یکی امد گفت کلاه نزارین و چادر بزارید و هزاران نفرو.........!کدامیک از ما برتر هست که فکر میکنه سخنش بهتر و عملش درست تر هست وهمه باید طبق نظر و حرف اون عمل کنند کدامیک از ما میدونه صلاحیت و حقیقت چیست که ازادی بقیه رو لگد مال کنه؟؟!!!بر فرض هم که کسی یافت شد ایا با زور و مشت و فحش و چوب میشه حقیقت و صلاحیت رو حالی کرد؟!ایا با گفتن اینکه تو نمیفهمی یا حالیت نیست یا متوجه نیستی در مقابل سوالهای انسانها بخصوص مخالفینمون حتی اگر حق با ما باشه میشه چیزی رو ثابت و تفهیم کرد؟!اینگونه برخورد کردن تنها نتیجه ای که داره این هست که اگر کسی کار غلطی (از نظر ما!)انجام میده بر غلط خودش اصرار میکنه و با همین شیوه خودمون در مقابل ما سنگر میبنده و دوباره جنگ و جدل و خون و کشتار و دوباره تنها چیزی که فراموش میشه ....بارها به خونمان کشیدند و هر بار نتیجه کشتار تنها چلپاره ای بی ارزش قدر عورت ما بود؟؟!!!
از بالا که به خودمون نگاه میکنم میبینم هر فرد و سازمان و دسته و گروهی در دنیا میگه ما بهترین و راسترینیم و این هست و جز این نیست بی چون و چرا ما درستیم با ما باشید و انچه ما میگوییم انجام دهید حقیقت اینجاست!!!و با جبر و زور و وضع قانون!از ارمان خودشون دفاع میکنند ( غافل از این هستن که تنها این دروغ و ریا هست که از ما تابعیت بی چون و چرا میخواهد از ترس اشکار شدن!)و با چماقی بالای سرمون می ایسته تا به خطا نرویم!!!فکر کنم قبل از هر چیزی قبل از هر سخنی فراموش نکنیم حقیقت انسان بودن و وجود ماست حقیقت ازاد بودن ماست میشه همدیگرو مخالف و موافق تحمل کرد وهمدیگرو به خاطر انسان بودنمون دوست داشته باشیم و عشق بورزیم و کدام حقیقت از این شیرینتر و زیباتر هست؟؟؟!!
خدای خوشگلم کمکم کن ادمهای اطرافمو بفهمم وحقیقت خودمو زیبا و درست بهشون بفهمونم وا گر نتونستم کمکم کن اونها رو همونجور که هستن دوست داشته باشم و بیزیرم و باز هم کمکم کن این دو گروه رو از هم تشخیص بدم!


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Weblog Commenting by HaloScan.com