دسته گلي بر آب... 


حتما تا حالا شنيدين كه ميگن طرف دسته گل به آب داد؟
در زمانهايي خيلي قديم ، همون زمانا كه يكي بود يكي نبود غير از خدا هيچ كس نبود يك مردي هم بود كه دست به هر كاري ميزد گند ميشد و هر جا ميرفت و هر كاري ميكرد بدبياري به بار مي آورد و شده بود باعث عذاب عالم و آدم
مردك كه ديد اوضاع اينجوريه و ناخواسته باعث ناراحتي اهالي شهر و خانواده اش ميشه از شهر خارج شد و در بيرون از شهر در كنار رودي براي خودش كلبه اي ساخت و مشغول زندگي شد
روزها گذشت تا اينكه روزي برادرزاده هاش مجلس عروسي و جشن و سرور بر پا كردن و هيچ كسي هم مرد رو دعوت نكرد چون ميدونستن اگر اين بياد مجلس عروسي به گند كشيده ميشه و باعث بدبياري ميشه
مردك دل شكسته كه فهميد روز عروسي برادر زاده هاش هست ، كنار رود بغل كلبه اش رفت و دست گلهايي رو كه به خاطر برادرزاده هاش چيده بود به ياد اونها و براي خوشحالي اونها به آب انداخت ، از قضا اين رود دقيقا از توي باغي رد ميشد كه در اون مجلس عروسي بر پا بود
دسته گلها همراه آب رفتند و رفتند تا به باغ رسيدند ، برادر كوچيك عروس و خواهر كوچيك داماد كه تو باغ مشغول بازي بودن به كنار رود رسيدن و اون دسته گلها رو ديدن و توجه شون به گلهاي زيباي روي آب جلب شد براي همين نزديك آب شدن كه گلها رو از آب بگيرن كه ناگهان جفتشون تو آب افتادن و غرق شدن و مجلس عروسي به عزا تبديل شد!
حالا اين تقريبا شده حال و روز اينروزهاي من ! حتي اگر با نيت خيري هم كاري رو انجام ميدم ميشه مثل اون دسته گلهاي روي آب و باز هم باعث ناراحتي و بدبياري ميشه:(((


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Weblog Commenting by HaloScan.com