یاغینامهباور کنیم
حرف آراممان نمی کند وقتی در به در پی کسی می گردیم یا گوشی تلفن را بر می داریم و حرکات دست هامان تند تر می شود حرف آراممان نمی کند مگر پیش از خواب وقتی سخت بخندیم و روز را فراموش کنیم یا گریه کنیم تا به خواب رویم. قدیما January 2004 February 2004 June 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 April 2006 June 2006 July 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 February 2007 March 2007 |
حتما تا حالا شنيدين كه ميگن طرف دسته گل به آب داد؟
در زمانهايي خيلي قديم ، همون زمانا كه يكي بود يكي نبود غير از خدا هيچ كس نبود يك مردي هم بود كه دست به هر كاري ميزد گند ميشد و هر جا ميرفت و هر كاري ميكرد بدبياري به بار مي آورد و شده بود باعث عذاب عالم و آدم مردك كه ديد اوضاع اينجوريه و ناخواسته باعث ناراحتي اهالي شهر و خانواده اش ميشه از شهر خارج شد و در بيرون از شهر در كنار رودي براي خودش كلبه اي ساخت و مشغول زندگي شد روزها گذشت تا اينكه روزي برادرزاده هاش مجلس عروسي و جشن و سرور بر پا كردن و هيچ كسي هم مرد رو دعوت نكرد چون ميدونستن اگر اين بياد مجلس عروسي به گند كشيده ميشه و باعث بدبياري ميشه مردك دل شكسته كه فهميد روز عروسي برادر زاده هاش هست ، كنار رود بغل كلبه اش رفت و دست گلهايي رو كه به خاطر برادرزاده هاش چيده بود به ياد اونها و براي خوشحالي اونها به آب انداخت ، از قضا اين رود دقيقا از توي باغي رد ميشد كه در اون مجلس عروسي بر پا بود دسته گلها همراه آب رفتند و رفتند تا به باغ رسيدند ، برادر كوچيك عروس و خواهر كوچيك داماد كه تو باغ مشغول بازي بودن به كنار رود رسيدن و اون دسته گلها رو ديدن و توجه شون به گلهاي زيباي روي آب جلب شد براي همين نزديك آب شدن كه گلها رو از آب بگيرن كه ناگهان جفتشون تو آب افتادن و غرق شدن و مجلس عروسي به عزا تبديل شد! حالا اين تقريبا شده حال و روز اينروزهاي من ! حتي اگر با نيت خيري هم كاري رو انجام ميدم ميشه مثل اون دسته گلهاي روي آب و باز هم باعث ناراحتي و بدبياري ميشه:((( |